اینروزا با محمد مهدی عزیزم غرق شادیم . عشق عجیبی نسبت بهش دارم و بی اندازه دوسش دارم. هر روز 5 صبح بیدار میشه و میخواد یکی باهاش حرف بزنه، اونم بخنده و از خودش صدا تولید کنه. منو مجتبی نوبتی بیدار میمونیم و باهاش حرف می‌زنیم و بازی می‌کنیم ولی در کل شکر خدا پسر آرومیه و منو زیاد اذیت نمیکنه. اینروزا درسته که خیلی کمتر میخوابم نسبت به قبل از دنیا آمدن محمد مهدی ولی الان زندگیم هدفمند تر پیش میره.محمد مهدی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سی-لایف مشاوران فراساز ماندگار دانشنامه فرش تصویرسازی و جلوه های ویژه ی رایانه ای مدیریت ساخت پرسش مهر96 سفر و تور و گردش